تردید

ساخت وبلاگ
برای اینکه حواس خودشو پرت کنهرفت به سمت پنجره و به افق خیره شد.حس اینکه تردید ها داره اونو از پا در میاره آزارش میداد، بالاخره باید کاری می کرد، راهی رو که نرفته بود باید میرفت تو افق دنبال جواب می گشت دوست داشت خودشو می‌سپرد به یه چیز ناشناخته تا اون جاش تصمیم بگیره مثل یه طوفان که اونو بلند کنه و ببرتش یه جای ناشناخته یا به سرزمین غریبه. گذاشت تو این افکار غرق بشه مدتی ... بعد یه صدایی اونو از این افکار خارج کرد صدای یه کلاغ بود گفت آآخ کلاغ خبرچین چه خبری داری...میخاست خاطراتش آتیش بگیره ...جایی خونده بود که می‌گفت خاطرات مثل سوخت میمونن می تونن تو رو، رو به جلو حرکت بدن..با خودش گفت کدوم خاطره اس که می تونه اونو رو به جلو حرکت بده؟با لبخندی گفت وای باز گول خوردم باز دارم تو خاطرات غرق میشم.به آرامی برگشت سمت اتاق رو صندلی رو به شومینه نشست و سیگاری روشن کرد.یه کارایی بود باید خودش به تنهایی انجامش میداد. یکی از این کارها نوشتن کتابی بود که می دونست اگه بنویستش دلش آروم میگیره و زندگیش معنای تازه ای پیدا می کنه.چطوری شروعش کنم؟ از اون روز شروع کنه که تصمیم نهاییشو برای مهاجرت گرفت. با خودش گفت آره خوبه از اونجا شروع می کنم. با خودش گفت پرده های تردید دارن میرن کنار و جاشو به طلوعی دوباره میدن تردید...ادامه مطلب
ما را در سایت تردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roundtable بازدید : 101 تاريخ : سه شنبه 14 تير 1401 ساعت: 14:09

تو کافه نشسته بودم و منتظر سفارشش بودمبرای شروع یه روز پر انرژی قهوه گزینه مناسبی برام بودبه آدمایی که وارد کافه میشدن نگاه می کردم آدمای جور وا جور با کلاس بی کلاس خوشحال دمق ناراحت و...این ذهن من دست از آنالیز برنمی داره....تازه یه بدی آنالیز من اینکه میگم لعنتی ببین اون یارو با چه لباس با کلاسی پوشیده حتما یه خونه و ماشین خوب داره و مستقیم میرم با مقایسه با زندگی خودماین مقایسه ها بی ارتباط با آموزه های خانواده و اجتماعی که درش هستیم نیست. تازه بدتر یه روالی که برامون تعریف شده اون بیشتر رنجمون میدهمثلا اگر من بخام صاحب خونه ماشین با یه کار ثابت نباشم یا مخاطب خاص نداشته باشم بی برو برگرد بدبختم. اما چرا اون روالی که خودم دوست دارم رو پیش نبرم مثلا همش تو مسافرت باشم هرچی درمیارم خرج کنم از لحظه هام لذت ببرم این می‌دونم با روال اجتماع خودم در تضاده ولی با روحیه خودم کاملا در تطابق هستش.آمدیم یه بار زندگی کنیم ....خلاصه اون لباسی که به تنمون میاد رو برای خودمون بدوزیم تو این فکرا بودم که ویتر قهوه منو آورد و با گفتن بفرمایید رشته افکارمو بریدخیلی خوب شد الان با لذت قهوه مو می نوشم.... تردید...ادامه مطلب
ما را در سایت تردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roundtable بازدید : 107 تاريخ : سه شنبه 14 تير 1401 ساعت: 14:09

یه احساسی می دونی هستاما بهت میگن نباید باشهبا ابراز کردنش دچار شرم میشیانگار تو ی یه بن بست گیر کردیاصلا هیچ روشنایی ته این کوچه بن بست نیستبا خودت کلنجار میری باهاش چی کار کنیاما ته دلت دوست داری حفظش کنیحتی از داشتنش لذت میبریمیگی گوربابای هرکی هرچی میگهاما باز مخفیش می کنی مثل یه راز تو دلت نگهش میداری.می دونی ما آدما رازایی داریم که با خودمون به گور میبریم.این رازداری آزارم میده.آخرش میدونی چی کار کردم یه آدرس انتخاب کردم به طور تصادفی گفتم خیابان فرشته خیابان ... کوچه ... پلاک .. واحد ...نامه رو نوشتم کردم اون رازمو نوشتم روی  پاکت آدرس تصادفی رو نوشتم.تمبر رو پاکت چسبوندم  در پاکت رو بستمرفتم سمت صندوق پست سر کوچه.یه تردیدی ته دلم شکل گرفت آخه گیرنده رو باید کی میزدم اگه نامه برگشت میخورد نامه منو هیشکی نمی خوند آدرس فرستنده هم که درست نبود یعنی نامه می‌رفت سمت فرستندههیجان انگیز شد؟!!!نه چه هیجانی هم فرستنده غلطه هم گیرندهاز خودم پرسیدم مگه مهمه کسی بخونه نامه رو جواب دادم نه اصلا مهم نیستپستش کردم.اما نه!!!نامه به گیرنده ای که متولد نشده! تردید...ادامه مطلب
ما را در سایت تردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roundtable بازدید : 109 تاريخ : سه شنبه 14 تير 1401 ساعت: 14:09

 1- روزانه 10 تا 30 دقیقه به قدم زدن بپردازید، و در این حین لبخند بزنید. این برترین داروی ضد افسردگی است.2- حداقل 10 دقیقه در روز با خود خلوت کنید.3- با استفاده از ویدئو برنامه های تلویزیونی آخر شب و تردید...ادامه مطلب
ما را در سایت تردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roundtable بازدید : 109 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 13:48

شاید شما شنیده یا خونده باشیکه تو مواقع سختی سعی کن اینطوری باشی یا اونطوری باشی....اون لحظه اگه آدم می تونست لازم نبود بهش بگن سعی کن اینطوری باشیتو اونجور مواقعه که یجورایی نقطه عطفهیه چیزای دیگه لن تردید...ادامه مطلب
ما را در سایت تردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roundtable بازدید : 118 تاريخ : جمعه 19 بهمن 1397 ساعت: 11:28

خیلی چیزها هست که سالک مبارز در زمان معینی انجام می دهد
که سالهای پیش نمی توانست انجام دهد. آن چیزها خودشان تغییر نکرده اند،
اما تصور او از خودش تغییر یافته است.

«دون خوان ماتیوس»

تردید...
ما را در سایت تردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roundtable بازدید : 154 تاريخ : جمعه 19 بهمن 1397 ساعت: 11:28

ومن در خویش، جوری هستم که حتی نمی توانم برایت زندگی ایی آرزو کنم که بی خزان و بی زمستان باشد. نمی توانم بگویم سالی پر از فقط شادی و موفقیت داشته باشی. نمی شود، بگویم برایت سالی پر از ثروت و سلامت می خ تردید...ادامه مطلب
ما را در سایت تردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roundtable بازدید : 188 تاريخ : جمعه 19 بهمن 1397 ساعت: 11:28

همیشه به نظرم می‌رسد اگر آنجایی که هستم نباشم
حالم بهتر می ‌شود و این مسئله جا به جا شدن موضوعی است
که مادام‌العمر روح مرا به خود مشغول می‌دارد.
هنر سیر و سفر
آلن دو باتن

تردید...
ما را در سایت تردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roundtable بازدید : 120 تاريخ : جمعه 19 بهمن 1397 ساعت: 11:28

امروز داشتم میرفتم پارک ورزش کنم تو راه رفتن دلم مسافرت رفتن خاست ولی خب الان شرایط مسافرت رفتن رو ندارم یهویی یه فکری به ذهنم رسید که بیام الان فکر کنم همین شهری که توش هستم تازه اولین باره که وارد ا تردید...ادامه مطلب
ما را در سایت تردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roundtable بازدید : 126 تاريخ : جمعه 19 بهمن 1397 ساعت: 11:28

یه داستانی می خوندم میگفتن از دوتا درخت می پرسن چه رسالتی می خواهید داشته باشید یکیشون میگه من میخواهم وسیله ای باشم واسه آموختن دیگران .... بعد از مدت ها یه مرد با تبرش وارد این جنگل میشه و همین درخت تردید...ادامه مطلب
ما را در سایت تردید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : roundtable بازدید : 159 تاريخ : جمعه 19 بهمن 1397 ساعت: 11:28